Every thing [U] nEed {هر چيزي كه تو بخواي}
 
 
شنبه 26 اسفند 1398برچسب:, :: 9:30 ::  نويسنده : جعفر خالقي

 تاریخ زبان انگلیسی

در سرزمینی که امروزه بریتانیا نامیده می‌شود از صدها سال قبل تا حدود سال 55 قبل از میلاد مسیح، اقوام کِلت زندگی می‌کردند. این اقوام نیاکان ملل ایرلندی، اسکاتلندی و ولزی امروزی هستند. در حدود سال 55 قبل از میلاد بود که سپاهیان رومی به سرکردگی ژولیس سزار به این سرزمین یورش بردند و آنجا را تسخیر کردند. رومی‌ها که تا حدود سال‌های چهارصد بعد از میلاد در بریتانیا حضور داشته و بر این سرزمین حکومت کردند، نتوانستند زبان لاتین را در بریتانیا رونق دهند. اگرچه بسیاری کلمات با ریشه لاتین از این دوره در زبان انگلیسی امروزی باقی‌مانده است. مثلا نام بسیاری از شهرهای بریتانیا  و حتی آمریکا حاوی عبارت caster یا chester است، مانند Manchester، ِDorchester و Lancaster . این عبارت از ریشه لاتین castra به معنی محل سکونت است.
 
امپراطوری روم در حدود سال‌های 400 میلادی تضعیف و به دو پاره شرقی و غربی تقسیم گردید.  بخش غربی به سرعت رو به اضمحلال رفت و به دنبال خروج آن‌ها، اقوام ژرمن تباری به نام‌های‌ آنگل‌، ساکسون‌ و جوت به سرزمین‌های بریتانیا مهاجرت کردند و در نژاد کلتی قدیم ادغام شدند و یا  آن‌ها را به سرزمین‌ها شمالی‌تر کوچ دادند. آنگل‌ها که بزرگترین طایفه را تشکیل می‌دادند جزیره را ْآنگلند یعنی سرزمین آنگل‌ها نامیدند و زبانی که با آن صحبت می‌کردند نیز به تدریج انگلیش یا به زبان ما انگلیسی نامیده شد.
 
زبان انگلیسی از این پس مدام دچار تغییر و تحول بود. اول از همه با زبان کلتی قدیم اشتراکاتی پیدا کرد و بعد از آن هرگاه انگلستان دستخوش تاخت و تاز مهاجمین می‌گردید، زبانش نیز از این حملات مصون نمی‌ماند. در ابتدا اقوام اسکاندیناوی و پس از آن‌ها مردمی از شمال فرانسه به این کشور حمله کردند و هر کدام دهه‌های متوالی بر انگلستان حکومت نمودند. به تبع آن بود که انگلیسی در ابتدا با زبان‌های اسکاندیناوی و بعد از آن زبان فرانسوی آمیختگی‌هایی پیدا کرد. اما با وجود این تحولات استقلال انگلیسی همواره حفظ شد و با جذب و افزودن بر دایره لغات از زبان‌های دیگر امروزه به مفصل‌ترین زبان دنیا تبدیل شده است که تعداد لغات آن فراتر از 500 هزار کلمه است. سیر تحول زبان انگلیسی را اجمالا می‌توان در سه دوره انگلیسی کهن، انگلیسی میانه و انگلیسی امروزی طبقه بندی کرد.
 
انگلیسی کهن (1100-450 میلادی)
 
این زبان که نام دیگر آن زبان آنگلو-ساکسون بوده، میان اقوام مهاجر ژرمن فوق‌الذکر رواج داشته است. از خانواده زبان‌های هندو-اروپایی بوده و هم‌خانواده زبان‌های آلمانی، هلندی و اسکاندیناوی است. مهمترین دست‌نوشته‌ای که از آن روزگار و به زبان انگلیسی کهن به‌جا مانده، حماسه بیووولف است. این حماسه دلاوری‌های پادشاهی دانمارکی و مبارزاتش علیه اژدها و دیوان را شرح می‌دهد. متن بیووولف اما برای خواننده امروزی خوانا نیست و تفاوت‌های بسیار زیادی با انگلیسی امروزی دارد. انگلیسی کهن طی سالیان دچار دو تغییر و تحول مهم گردید:
 
نخست این‌که، با رواج دین مسیحیت در انگلستان از سال 500 میلادی به بعد، بار دیگر کلمات لاتین این‌بار، از کتاب مقدس وارد زبان انگلیسی کهن گردید. از جمله کلمات متداولی چون dish، candle، master و monk که اتفاق در ارتباط با کلیسا هستند، ریشه لاتینی دارند. در مرحله دوم، حمله و سیطره اقوام اسکاندیناوی رخ داد و در طول سال‌های 800 تا 900 میلادی، کلماتی چون skin، skirt و sky از شمال اروپا وارد جزیره انگلستان گردید. جالب است که بدانیم ضمایر they و she نیز ریشه اسکاندیناوی دارند و این ضمایر در انگلیسی کهن hie و heo نام‌داشتند.
 
انگلیسی میانه (1500-1100 میلادی)
 
سرداران انگلو-ساکسون در سال‌ 1066 به پایان راه خود رسیدند. آخرین پادشاه آن‌ها در نبرد هستینگز از ویلیام فاتح که رهبر اقوام نورماندی از شمال فرانسه بود، شکست خورد. ویلیام و جانشینان او 300 سال بر انگلستان حکومت کردند و در این مدت زبان رسمی و حکومتی را به فرانسه تغییر داده بودند. این زبان که آنگلو-نورمن نامیده می‌شد نتوانست در بین مردم انگلستان راهی پیدا کند. اما به هرحال کلمات نسبتا زیادی از فرانسه به زبان انگلیسی راه پیدا کرد. نفوذ این کلمات به‌خصوص در حوزه‌های قوانین و حکمرانی پررنگ‌تر بود. کلماتی چون prison، castle، prince، court، army، soldier ریشه فرانسوی دارند و در حوزه های هنر و علم نیز کلماتی چون romance، tragedy، surgery و anatomy به فرهنگ لغت انگلیسی اضافه گردید.
 
دوره سلطه پادشاهان نرماندی تا حدود 1204 میلادی ادامه داشت ولی با استقلال انگلستان از نرماندی زبان فرانسوی به‌تدریج از این کشور محو گردید و در حدود سال‌های 1300 از زبان فرانسوی دیگر به‌جای نمانده بود. انگلیسی میانه کم‌کم به انگلیسی امروزی نزدیک‌تر می‌گردید. انگلیسی میانه حروف صدا دار متفاوت، نحوه صرف افعال پیچیده‌تری از انگلیسی امروزی داشته است و در عوض ساختار جملات آن ساده‌تر بوده است. با وجود این تغییرات یک خواننده امروزی با کمی سختی و مراجعه به کتب مرجع می‌تواند منظومه بلند جفری چاسر به نام حکایات کانتربری را که در حدود 700 سال پیش نوشته شده، بخواند.
 
 
انگلیسی امروزی (1500میلادی تاکنون)
 
ورود ماشین چاپ از ایتالیا به انگلستان سرآغاز دوره امروزی زبان است. این اختراع موجب رشد ادبیات نوشتاری در انگلستان گردید و از 1700 میلادی کتاب‌های دستور زبان و فرهنگ‌های لغت به چاپ رسیدند تا ساختار زبان به‌تدریج استاندارد و یکسان گردد. بریتانیا که تا کنون همیشه مستعمره ملل دیگر بود، کم‌کم به کشوری استعمارگر تبدیل شد. زبان انگلیسی  در آمریکا رواج داده شد و با فرهنگ سرخ‌پوستان و دیگر اقوام مهاجر نظیر بردگان آفریقا ترکیب شد. مثلا برای حیوانات ناشناخته آمریکای شمالی از کلمات سرخپوستی Moose، Skunk و Woodchuck استفاده گردید. انگلیسی آمریکایی در طول سالیان تبدیل به لهجه‌ای متمایز، با تغییرات نسبتا زیاد شد. هر ملیت و قومیتی که در ممالک انگلیسی زبان سکونت کردند، تعدادی از کلمات خود را وارد زبان انگلیسی کردند. کلمات rodeo از اسپانیا، kindergarten از آلمان، pizza از ایتالیا و jazz از قبیله ناشناخته‌ای از آفریقا به انگلیسی داخل شده‌اند.
 
 
انگلیسی زبانی است که به جای دفع واژه‌های بیگانه همیشه آن‌ها را در دایره لغات خود پذیرفته است. این زبان حذف سریع واژه‌های قدیمی و ساخت واژه‌های جدید را نشانه پویایی خود می‌داند. انگلیسی زبانان مدام در حال ساخت واژه‌های جدید برای مفاهیم رو به رشد فنی و هنری و ورزشی هستند. البته انگلیسی همان‌طور که بیشترین واژه‌ها را جذب کرده، بیشترین واژه‌ها را نیز به زبان‌های دیگر قرض‌داده است. این مسئله چندان خوش‌آیند مسئولان و ادبای زبان‌های دیگر نیست، مثلا فرانسوی‌ها در تلاشند تا قوانینی برای ممنوع سازی استفاده از لغات انگلیسی در داخل کشورشان بنویسند. انگلیسی از ابتدای قرن بیستم به بعد جا پای زبان‌های یونانی، رومی و فرانسوی نهاد و به مهمترین زبان بین‌المللی جهان تبدیل شد.
 
 


شنبه 26 اسفند 1398برچسب:, :: 9:25 ::  نويسنده : جعفر خالقي

 

?What is English
 
History of the English Language
 
A short history of the origins and development of English
 
The history of the English language really started with the arrival of three Germanic tribes who invaded Britain during the 5th century AD. These tribes, the Angles, the Saxons and the Jutes, crossed the North Sea from what today is Denmark and northern Germany. At that time the inhabitants of Britain spoke a Celtic language. But most of the Celtic speakers were pushed west and north by the invaders - mainly into what is now Wales, Scotland and Ireland. The Angles came from "Englaland" [sic] and their language was called "Englisc" - from which the words "England" and "English" are derived.
 
Germanic invaders entered Britain on the east and south coasts in the 5th century.
 
Old English (450-1100 AD)
 
Part of Beowulf, a poem written in Old English.
The invading Germanic tribes spoke similar languages, which in Britain developed into what we now call Old English. Old English did not sound or look like English today. Native English speakers now would have great difficulty understanding Old English. Nevertheless, about half of the most commonly used words in Modern English have Old English roots. The words be, strong and water, for example, derive from Old English. Old English was spoken until around 1100.
Middle English (1100-1500)
 
An example of Middle English by Chaucer.
In 1066 William the Conqueror, the Duke of Normandy (part of modern France), invaded and conquered England. The new conquerors (called the Normans) brought with them a kind of French, which became the language of the Royal Court, and the ruling and business classes. For a period there was a kind of linguistic class division, where the lower classes spoke English and the upper classes spoke French. In the 14th century English became dominant in Britain again, but with many French words added. This language is called Middle English. It was the language of the great poet Chaucer (c1340-1400), but it would still be difficult for native English speakers to understand today.
Modern English
 
Early Modern English (1500-1800)
 
Towards the end of Middle English, a sudden and distinct change in pronunciation (the Great Vowel Shift) started, with vowels being pronounced shorter and shorter. From the 16th century the British had contact with many peoples from around the world.
 
 
Hamlet's famous "To be, or not to be" lines, written in Early Modern English by Shakespeare.
This, and the Renaissance of Classical learning, meant that many new words and phrases entered the language. The invention of printing also meant that there was now a common language in print. Books became cheaper and more people learned to read. Printing also brought standardization to English. Spelling and grammar became fixed, and the dialect of London, where most publishing houses were, became the standard. In 1604 the first English dictionary was published.
 
Late Modern English (1800-Present)
 
The main difference between Early Modern English and Late Modern English is vocabulary. Late Modern English has many more words, arising from two principal factors: firstly, the Industrial Revolution and technology created a need for new words; secondly, the British Empire at its height covered one quarter of the earth's surface, and the English language adopted foreign words from many countries.
 
Varieties of English
 
From around 1600, the English colonization of North America resulted in the creation of a distinct American variety of English. Some English pronunciations and words "froze" when they reached America. In some ways, American English is more like the English of Shakespeare than modern British English is. Some expressions that the British call "Americanisms" are in fact original British expressions that were preserved in the colonies while lost for a time in Britain (for example trash for rubbish, loan as a verb instead of lend, and fall for autumn; another example, frame-up, was re-imported into Britain through Hollywood gangster movies). Spanish also had an influence on American English (and subsequently British English), with words like canyon, ranch, stampede and vigilante being examples of Spanish words that entered English through the settlement of the American West. French words (through Louisiana) and West African words (through the slave trade) also influenced American English (and so, to an extent, British English).
 
Today, American English is particularly influential, due to the USA's dominance of cinema, television, popular music, trade and technology (including the Internet). But there are many other varieties of English around the world, including for example Australian English, New Zealand English, Canadian English, South African English, Indian English and Caribbean English.
 
The Germanic Family of Languages
 
English is a member of the Germanic family of languages.
Germanic is a branch of the Indo-European language family.
 
A brief chronology of English
55 BC Roman invasion of Britain by Julius Caesar. Local inhabitants speak Celtish
AD 43 Roman invasion and occupation. Beginning of Roman rule of Britain.
436 Roman withdrawal from Britain complete.
449 Settlement of Britain by Germanic invaders begins
450-480 Earliest known Old English inscriptions. Old English
1066 William the Conqueror, Duke of Normandy, invades and conquers England.
c1150 Earliest surviving manuscripts in Middle English. Middle English
1348 English replaces Latin as the language of instruction in most schools.
1362 English replaces French as the language of law. English is used in Parliament for the first time.
c1388 Chaucer starts writing The Canterbury Tales.
c1400 The Great Vowel Shift begins.
1476 William Caxton establishes the first English printing press. Early Modern English
1564 Shakespeare is born.
1604 Table Alphabeticall, the first English dictionary, is published.
1607 The first permanent English settlement in the New World (Jamestown) is established.
1616 Shakespeare dies.
1623 Shakespeare's First Folio is published
1702 The first daily English-language newspaper, The Daily Courant, is published in London.
1755 Samuel Johnson publishes his English dictionary.
1776 Thomas Jefferson writes the American Declaration of Independence.
1782 Britain abandons its colonies in what is later to become the USA.
1828 Webster publishes his American English dictionary. Late Modern English
1922 The British Broadcasting Corporation is founded.
1928 The Oxford English Dictionary is published.
 


  

 
در زبان انگلیسی کلمات بسیاری وجود دارند که از نظر لغوی یا آوایی بسیار شبیه ولی از نظر معنا متفاوت هستند. آن­ها معمولا با هم اشتباه گرفته می­شوند و در جملات به صورت جابه جا به کار برده می­ گردد. اگرچه امروزه اکثر ویرایشگرها نظیر World می توانند غلط­ های املائی را تصحیح کنند، اما این نرم­ افزارها نیز نمی­ توانند چنین کلماتی را برای کاربر تصحیح نمایند. چرا که ظاهر کلمه خالی از اشتباه اما نقش آن در جمله غلط است. در ادامه می­ توانید چند نمونه از این لغات را مشاهده نمائید.
 
 
1. Besides or Besides?
 
Beside: (حرف اضافه) کنار یا نزدیک چیزی یا کسی بودن.
 
مثال:  John came up and sat beside me.
 
Besides: (حرف اضافه) (قید) علاوه بر این، گذشته از.
 
مثال: (قید) I need the money. And besides, when I agree to do something, I do it.
 
مثال: (حرف اضافه) People choose jobs for other reasons besides money.
 
 
2. Experiment or Experience?
 
Experiment: (اسم) آزمایشی که برای تعیین صحت و سقم یک ایده به­ کار می رود. آزمون علمی تحت شرایط معین روی یک شی مشخص.
 
مثال: Many small birds guide themselves by the stars, as has been verified by experiment.
 
Experience: (اسم) دانشی که از انجام یک کار یا تجربه ای که در طی دوره­ ای از زندگی به­ دست می­ آید.
 
مثال: You've got a lot of experience of lecturing.
 
Being a parent isn't easy, as I know from experience.
 
 
3. Clothes or Cloths?
 
Clothes: (اسم) لباس و پوشاک.
 
مثال: I enjoy shopping for new clothes.
 
Cloths: (اسم) پارچه ای است که برای دوختن البسه به کار می رود.
 
مثال: A dress of the finest silk cloth
 
 
4. Shadow or Shade?
 
این دو کلمه به­ ظاهر در فارسی یک معنی (سایه) دارند. تفاوت ظریف این دو کلمه در جمله مشخص می­شود.
 
Shadow: (اسم) سایه ای که در اثر تابیدن نور خورشید بر شی یا کسی ایجاد می­ شود.
 
مثال: She saw his shadow on the wall.
 
Shade: (اسم) محیط خنک و تاریک­ تری که انسان را در برابر نور خورشید حفظ کند.
 
مثال: Let's eat our lunch in the shade.
 
5. Last or Latest?
 
Last: (صفت) آخرین و نهایی. یعنی موصوف مورد نظر ادامه­ ای نخواهد داشت.
 
مثال: I took the last train to New York.
 
Latest: (صفت) جدیدترین و تازه­ ترین.
 
مثال: His latest film is one of the funniest he's ever made.
 
 
6. Lose or Loose?
 
Lose: (فعل) معانی مختلفی دارد از جمله «گم کردن» یا «جا گذاشتن».
 
مثال: I've lost the tickets for tonight's show.
 
Loose: (صفت) شُل، گشاد، آزاد و لق. این کلمه معانی مختلف بسیاری دارد که البته هیچ کدام از آن معانی، به Lose شبیه نیست!
 
مثال: His tooth feels very loose.
 
Your trousers are very loose!
 
 
7. Some time or Sometimes
 
Some time: (قید) یک موقعی. برای اشاره به یک زمان در آینده نامشخص استفاده می­ شود.
 
مثال: Let's meet for coffee some time.
 
Sometimes: (قید) انجام گاه به گاه و غیر منظم کاری.
 
مثال: Sometimes, Grandma would tell us stories about her childhood in Italy.
 
 
8. Fell or Felt
 
Felt: (فعل) شکل گذشته فعل Feel.
 
مثال: I felt like I'd really achieved something.
 
Fell: (فعل) شکل گذشته فعل Fall.
 
مثال: The book fell from his hands.
 
 
9. Dessert or Desert
 
Desert: (اسم) بیابان، منطقه خشک، کویر
 
مثال: This area of the country is mostly desert.
 
Dessert: (اسم) خوردنی شیرین مزه بعد از غذای اصلی، دسر!
 
مثال: What are we having for dessert?
 
 
10. Envelope or Envelop
 
Envelope: (اسم) پاکت، لفاف.
 
مثال: He got a job stuffing envelopes (=filling them with letters) at the campaign headquarters.
 
Envelop: (فعل) پیچیدن، پوشاندن، محاصره کردن.
 
مثال: Mountain peaks enveloped in mist.


چهار شنبه 23 اسفند 1398برچسب:, :: 11:25 ::  نويسنده : جعفر خالقي

 

خيلي زود اقدام به صحبت کردن يا نوشتن نکنيد





اگر به نکاتي که در بالا بدان اشاره شد کاملاً توجه مي‌کنيد و همچنان موقع صحبت کردن مرتکب اشتباهات زيادي

مي‌شويد (بيش از 1 اشتباه در هر 3 جمله)، بايد براي مدتي فقط به نوشتن بپردازيد. به نکات زير توجه کنيد: 

1- اول بنويسيد، بعد صحبت کنيد. نوشتن از صحبت کردن آسانتر است، زيرا: 1)لازم نيست تلفظ خوبي داشته

باشيد (اما لازم است املاي شما خوب باشد)، 2)مي‌توانيد خيلي آهسته بنويسيد، 3)مي‌توانيد از ديکشنري، اينترنت

و... بهره بگيريد. بنابراين، اين فکر بسيار خوبي است که ابتدا به تمرين نوشتن بپردازيد تا مهارت لازم براي ساختن

جملات صحيح هنگام صحبت کردن را پيدا کنيد. 

2- تا نحوه‌ي تلفظ اصوات انگليسي را نياموخته‌ايد، اقدام به صحبت کردن نکنيد. شما بايد قبل از اينکه

اقدام به صحبت کردن کنيد بتوانيد همه‌ي حروف صدادار و بي‌صدا را بطور واضح تلفظ کنيد. در غير اين صورت ممکن

است تلفظ‌هاي نادرست در ذهنتان ماندگار شوند. 

3- اگر تلفظ صحيح کلمه‌اي را نمي‌دانيد، اصلاً آن را ادا نکنيد. شما بايد تلفظ صحيح همه‌ي کلماتي را که به

کار مي‌بريد، بدانيد. در غير اين صورت به خودتان آموزش غلط خواهيد داد و هميشه آن کلمه را اشتباه تلفظ خواهيد

کرد.

اگر حتي زماني که آرام و با دقت مي‌نويسيد (همانطور که در بالا شرح داده شد) باز هم مرتکب اشتباهات زيادي

مي‌شويد (بيش از 1 اشتباه در هر 3 جمله)، شما احتمالاً بايد مدتي دست از نوشتن برداريد و به جاي آن روي

شنيدن و خواندن تمرکز کنيد.

به خاطر داشته باشيد که در ابتدا بايد حجم زيادي از جملات انگليسي را در ذهنتان وارد کنيد و بعد به ساختن

جملات خودتان اقدام کنيد. فعاليت اصلي شما بايد شامل خواندن و شنيدن باشد. هر چقدر مغز شما جملات

بيشتري را جذب کند، به همان نسبت توانايي آن براي بيان جملات انگليسي بيشتر مي‌شود. 

آنچه در کلاسهاي زبان اتفاق مي‌افتد

ترتيب پيشنهادي ما براي فراگيري يک زبان خارجي عبارتست از: 1-تلفظ 2-ورودي(خواندن و شنيدن) 3-نوشتن 4-

صحبت کردن. متأسفانه در کلاسهاي زبان کاملاً برعکس عمل مي‌شود. تقريباً در هيچيک از دوره‌هاي آموزش زبان در

ابتداي کار به شما تلفظ آموزش داده نمي‌شود. در عوض شما را مجبور به صحبت کردن و نوشتن مي‌کنند، مثلاً

به انگليسي از شما سؤال مي‌کنند يا از شما مي‌خواهند يک مطلب به انگليسي بنويسيد. بدين ترتيب آنها شما را

مجبور به اشتباه کردن مي‌کنند.

 



چهار شنبه 23 اسفند 1398برچسب:, :: 11:8 ::  نويسنده : جعفر خالقي

چه چيزي براي فراگيري صحيح زبان لازم است؟



شايد شما همه‌ي نکات فراگيري زبان را بدانيد، ولي اگر آنها را اجرا نکنيد، چيزي زيادي ياد نخواهيد گرفت. واقعيت اين

است که اگر مي‌خواهيد به خوبي انگليسي صحبت کنيد، بايد کمي زندگي روزمره‌تان را تغيير دهيد. در اينجا چند

نمونه از کارهايي که مي‌توانيد انجام دهيد آورده شده است:

مي‌توانيد روزي يک ساعت يک کتاب انگليسي را مطالعه کنيد و ساختارهاي گرامري جملات را بررسي کرده و کلمات

جديد را در يک ديکشنري جستجو کنيد.

مي‌توانيد به يک منبع شنيداري (مثلاً يک نوار کاست يا يک سي‌دي mp3و...) گوش کنيد و آن قسمت‌هايي که متوجه

نمي‌شويد را آنقدر تکرار کنيد تا آنچه گفته مي‌شود را کاملا درک کنيد.

مي‌توانيد يک ايميل به انگليسي بنويسيد و مرتباً از يک ديکشنري استفاده کنيد و يا در اينترنت به جستجو بپردازيد

تا مطمئن شويد تمام کلمات به درستي به کار برده شده‌اند.

هنگاميکه در خيابان مشغول قدم زدن هستيد درباره آن چيزهايي که مي‌بينيد با خودتان به انگليسي صحبت کنيد. 

به نظر شما چه کسي مي‌تواند اين کارهاي ظاهراً عجيب و غيرعادي را انجام دهد؟ فقط کسي که از انجام دادن آنها

لذت مي‌برد. اگر مي‌خواهيد به خوبي انگليسي بياموزيد، بايستي به همين شکل عمل کنيد. مشکل اينجاست که

همه‌ي زبان ‌آموزها مي‌خواهند خيلي خوب به انگليسي صحبت کنند، اما بيشتر آنها نمي‌خواهند براي فراگيري آن (در

تنهايي) وقت صرف کنند. کمبود انگيزه باعث مي‌شود که زبان ‌آموز حاضر نشود از وقت آزاد خود براي فراگيري زبان

استفاده کند و يا اگر هم وقت مي‌گذارد، نمي‌تواند بطور پيوسته و منظم آن را ادامه دهد. 

تفاوت بين زبان ‌آموزان معمولي و زبان ‌آموزان با انگيزه 

يک زبان ‌آموز معمولي (فاقد انگيزه‌ي لازم) روز قبل از يک آزمون يا تست انگليسي، ممکن است تـا 12 سـاعت هم

مطالعـه کنـد، امـا (برخلاف زبان‌آموزان با انگيزه) در روزهاي بعد حاضر نخواهد بود روزي نيم ساعت هم به مطالعه‌ي يک

کتاب انگليسي بپردازد. از نظر او آموزش انگليسي چندان لذت بخش نيست، بنابراين تنها زماني که مجبور باشد به

مطالعه مي‌پردازد. مسئله اينست که تنها مطالعه‌ي مستمر و روزمره (حتي اگر کوتاه باشد) باعث پيشرفت سريع

شما مي‌شود. نتيجه‌ي حاصل از يک مطالعه‌ي سخت و بي‌تداوم (مثلاً دو روز کامل قبل از امتحان) مأيوس کننده

است، چونکه 90 درصد آنچه که ياد گرفته شده پس از حدود يک ماه فراموش مي‌شود. تنها مرور کردن پيوسته‌ي

چيزها باعث بخاطر سپردن آنها مي‌شود و در غير اينصورت شما آنها را فراموش خواهيد کرد.

يک زبان ‌آموز با انگيزه از فراگيري زبان لذت مي‌برد و بنابراين وقت بيشتري روي آن مي‌گذارد و آن را بطور منظم انجام

مي‌دهد. انگيزه‌ي بالا براي او امتياز ديگري هم دارد و آن اينست که بخاطر سپردن کلمات و ساختارهاي گرامري

آسان‌تر مي‌شود، زيرا مغز انسان اطلاعات مربوط به چيزهاي مورد علاقه‌اش را به راحتي به خاطر مي‌سپارد. 

افزايش انگيزه براي آموختن زبان 

در اينجا تكنيك‌هايي جهت افزايش انگيزه‌ي شما براي فراگيري يک زبان ديگر (در اينجا انگليسي) ارائه مي‌شود:

خودتان را در آينده مجسم کنيد

تصور کنيد که مثل زبان مادريتان مي‌توانيد با انگليسي‌زبان‌ها هم صحبت کنيد. تصور کنيد که همه مي‌خواهند مثل

شما انگليسي صحبت کنند. فکر کنيد که ديگر مي‌توانيد به راحتي با افرادي از سرتاسر دنيا مکاتبه کنيد. تصور کنيد که

وقتي آشنايان شما با مشکلي در زمينه‌ي زبان مواجه مي‌شوند، به شما مراجعه مي‌کنند. اين تصورات کمک مي‌کنند

تا انگيزه‌ي لازم براي فراگيري زبان در شما شکل بگيرد. بايد بدانيد که شما مي‌توانيد به خوبي زبان انگليسي را

بياموزيد و به آن مسلط شويد. 

 زبان شما هم ‌اکنون خوب است ولي ... 

شما احتمالاً تا حدي به زبان انگليسي مسلط هستيد و اين خود يک موفقيت بزرگ است! حالا بايد به موفقيت‌هاي

بزرگتري فکر کنيد. وقت آن رسيده است که از روش‌هاي مؤثر و کارآمد براي رسيدن به سطح قابل قبولي از دانش

انگليسي استفاده کنيد.

درست است که انگليسي شما خوب است، ولي احتمالاً کامل نيست. شما احتمالاً هنوز نمي‌توانيدفيلم‌هاي زبان

اصلي را متوجه شويد، کتاب‌هايي به انگليسي‌ بخوانيد، با انگليسي‌زبانها به راحتي صحبت کنيد و يا بدون اشتباه نامه

بنويسيد.

شما هرگز نبايد تصور کنيد که انگليسي شما کامل شده است. حتي اگر بهترين دانش‌آموز کلاستان هستيد،

هميشه بايد به دنبال يافتن نقاط ضعف خود باشيد و روي آنها کار کنيد. مثلاً در حال حاضر ممکن است در اين زمينه‌ها

مشکل داشته باشيد: عدم تلفظ صحيح بعضي از کلمات، دايره‌ي لغت محدود، مشکلات گرامري با مثلاً زمان حال

کامل و جملات شرطي و.... 

 هر کجا که مي‌توانيد از انگليسي‌تان استفاده کنيد 

اين يک نکته بسيار مهم است، هر چقدر بيشتر از انگليسي‌تان استفاده کنيد، بيشتر مي‌خواهيد که آن را ياد بگيريد.

زبان انگليسي آنقدر متداول است که شما مي‌توانيد همه جا از آن استفاده کنيد. مثلاً مي‌توانيد از موتور جستجوي

گوگل براي يافتن اطلاعات مورد علاقه‌تان در سايتهاي انگليسي‌زبان بهره بگيريد، کارتون‌هاي زبان اصلي را تماشا کنيد،

از بازيهاي ماجرايي در کامپيوترتان استفاده کنيد، کتابهايي به زبان انگليسي بخوانيد و ....

با انجام اين کارها شما نه تنها آموزش و تفريح را با هم ادغام کرده‌ايد، بلکه وقتي مي‌بينيد که فراگيري يک يا چند

کلمه به شما اين امکان را مي‌دهد که برنامه زبان اصلي مورد علاقه‌تان را متوجه شويد (يا بتوانيد با ديگران مکاتبه

کنيد)، قطعاً خواستار فراگيري لغات بيشتري خواهيد شد. 

با ديگران راجع به زبان انگليسي صحبت کنيد 

اين يک روش ساده و در عين حال بسيار کارآمد است. شما معمولاً درباره‌ي چيزهايي صحبت مي‌کنيد که برايتان

جالب باشد. اما برعکس آن هم درست است: اگر شما درباره‌ي يک موضوع خسته کننده صحبت کنيد، کم‌کم به آن

علاقمند خواهيد شد.

تصور کنيد که چيزي را مطالعه مي‌کنيد که از آن نفرت داريد. مثلاً فرض کنيد با اينکه خسته و کسل هستيد، مجبوريد

براي امتحان روز بعد خودتان را آماده کنيد. شما دو گزينه پيش رو داريد: يا مي‌توانيد به ديگران بگوييد که چقدر عذاب

مي‌کشيد و يا مي‌توانيد با آنها درباره‌ي چيزهايي که ياد گرفته‌ايد صحبت کنيد. اگر گزينه‌ي اول را انتخاب کنيد تنها

اوضاع خودتان را بدتر مي‌کنيد.

اما اگر گزينه‌ي دوم را انتخاب کنيد و درباره‌ي آن موضوع خسته کننده صحبت کنيد، کم‌کم نظر شما درباره‌ي آن عوض

مي‌شود و به موضوعي تبديل خواهد شد که ارزش حرف زدن درباره‌ي آن را داشته باشد – يعني يک موضوع جالب.

و اما در مورد زبان انگليسي: شما مي‌توانيد دوستانتان را با گفتن چند جمله‌ي انگليسي غافلگير کنيد! يا مثلاً

مي‌توانيد به آنها بگوييد که امروز 20 لغت جديد ياد گرفته‌ايد. هميشه از پيشرفتهايتان با آنها صحبت کنيد. از آنها

بپرسيد آيا معني فلان کلمه را به انگليسي مي‌دانند؟ اگر کسي در نزديکي شما نيست، مي‌توانيد به دوستانتان تلفن

کنيد و يا ايميل بزنيد.

احتمالا اين چيزها براي دوستان شما هيچ اهميتي ندارد، تنها چيزي که مهم است اين است که وقتي شما درباره‌ي

«انگليسي» صحبت مي‌کنيد، علاقه و اشتياق شما نسبت به فراگيري آن بيشتر و بيشتر مي‌شود.

 دوستي پيدا کنيد که به فراگيري انگليسي مشغول باشد

اگر بتوانيد دوستي پيدا کنيد که مانند خود شما در حال فراگيري زبان انگليسي و سطح معلوماتش نيز در حد شما

باشد، در شرايطي بسيار ايده‌آل قرار خواهيد گرفت، زيرا:

کسي را خواهيد داشت که بتوانيد درباره‌ي «انگليسي» با او صحبت کنيد. همانطور که در بالا گفتيم، اين گفتگوها

علاقه‌ي شما به فراگيري زبان را افزايش خواهد داد.

فراگيري زبان براي شما آسان‌تر خواهد شد، زيرا در اين صورت مي‌توانيد اشکال‌هايتان را با دوستتان در ميان بگذاريد.

بيشتر به مطالعه‌ي انگليسي خواهيد پرداخت، چونکه مي‌خواهيد از دوستتان بهتر باشيد (رقابت). 

شما بايد به طور منظم با دوستتان در تماس باشيد. او بايد در نزديکي شما زندگي کند و يا به همان مدرسه،

دانشگاه، يا محل کار شما بيايد. اگر نمي‌توانيد چنين دوستي پيدا کنيد، مي‌توانيد کسي را از طريق ايميل پيدا کنيد

(Pen-pal). البته يک دوست ايميلي هرگز نمي‌تواند جاي يک دوست واقعي را براي شما پر کند، زيرا رقابت با کسي

که او را بخوبي نمي‌شناسيد دشوار است و اين نوع گفتگوها اغلب دوامي ندارند. 

کمي پول خرج کنيد! 

اگر پولتان را صرف خريد چيزي بکنيد، از آن استفاده خواهيد کرد. به عنوان مثال اگر شما يک راکت گرانقيمت خريداري

کنيد، احتمالاً هر روز بيرون مي‌رويد و بدمينتون بازي مي‌کنيد.

اين قاعده براي فراگيري زبان نيز صادق است. اگر مي‌خواهيد اشتياقتان را براي فراگيري زبان بالا ببريد، مي‌توانيد (به

عنوان مثال) يك ديكشنري نو، يک کتاب مصور به زبان انگليسي و يا يک سي‌دي مولتي مدياي آموزشي خريداري کنيد.

اين يک اصل ساده است: وقتي براي چيزي پول خرج مي‌کنيد، از آن استفاده خواهيد کرد و بدين ترتيب سطح

انگليسي شما ارتقاء پيدا مي‌کند. توصيه‌ي ما اين است که دور و بر خودتان را با انواع کتاب، سي‌دي، نوار و ديگر

امکانات سمعي و بصري پر کنيد. بدين ترتيب هميشه از انگيزه‌ي لازم براي فراگيري زبان برخوردار خواهيد بود.

 



چهار شنبه 23 اسفند 1398برچسب:, :: 11:3 ::  نويسنده : جعفر خالقي

 

زبان انگليسي، سفري از تنفر تا عشق

 



زبان انگليسي، سفري از تنفر تا عشق

يادگيري زبان انگليسي براي خيلي از ما به تجربه هاي تلخ تبديل شده كه گاهي نه تنها انرژي زيادي از ما گرفته بلكه

وقت و هزينه زيادي را هم در اين راه هدر داده ايم. استفاده از سيستمها و مؤسسات غيرعلمي كه استانداردهاي

آموزشي معتبر جهان را رعايت نميكنند يا انتخاب سختترين روشها براي يادگيري آن بزرگترين مانع بر سر راه موفقيت ما

بوده است.

 

علت ناكامي

مایه شگفتی است كه ما زبان را در طول مدت تحصیل در مدرسه و دانشگاه، وارونه تجربه كرده‌ایم. در اصطلاح، كسی

زبان می‌داند كه بتواند یك زبان را بشنود (متوجه شود) و حرف بزند. از سوی دیگر، كسی كه یك زبان را می‌خواند و

می‌نویسد، با‌سواد نامیده می‌شود. پس باسواد بودن با زبان دانستن، تفاوت دارد؛ یكی پی ساختمان است و دیگری

بنا.

نكته در اینجاست كه فراگیری زبان با «شنیدن و صحبت كردن» آغاز می‌شود نه با «نوشتن و خواندن». در

سیستم‌های آموزشی مدارس و دانشگاه‌ها به جای تمركز بر فراگیری زبان (شنیدن و صحبت كردن)،  تمركز روی

«نوشتن و خواندن» است. ما سواد زبانی را فرا‌می‌گیریم درحالی كه زبان نمی‌دانیم! درست مثل اینكه ساختمانی را

بدون وجود پی مناسب بنا كرده باشیم.

نكته دیگر این است كه مطمئنا شما چيزي را كه از آن لذت نبريد و نتوانید آن را به كار ببرید، ياد نخواهيد گرفت.

يادگيري زبان بيش از هر چيز بايد توسط دل صورت گيرد تا مغز. به عبارت دیگر «حس كردن» باید جایگزین «حفظ

كردن» شود. تا شما مفهوم یك واژه را با حواس پنجگانه خود «حس نكنید»، «حفظ كردن آن» بی‌فایده است.

كودكان در فرایند فراگیری زبان مادری، هر شيء جدید را لمس می‌كنند، مزه می‌كنند، می‌بویند و صدایی برای آن در

حافظه خود نگه می‌دارند و سپس آن صدا را در گویش‌ها و تن صدای افراد مختلف، جست‌وجو و كشف می‌كنند.

به دلیل ناكام ماندن روش‌های مدرسه و دانشگاه در یاد دادن یك زبان، بيشتر افراد بعد از چند سال به تجربه كردن

روش‌هاي متفاوت و گاهي خرافاتی با شعارهايي مثل «در خواب زبان بياموزيد» يا « دوماهه مثل زبان مادری صحبت

كنيد» مي‌روند كه نتيجه‌اي جز ناامید كردن بيشتر آنها در اين راه ندارد.

 

آموزش زبان، مهارت است نه تجارت!

امروزه بسیار می‌بینیم كه فردی با تشخیص اينكه به سطح خوبی از زبان رسیده بدون هيچ پشتوانه علمي به اين

نتيجه می‌رسد كه مي‌تواند برای كسب درآمد بیشتر، تدريس كند یا آموزشگاهی را دایر و اداره كند. 

مثلا با اين مصداق كه همه ما زبان فارسی را بلديم، آيا مي‌توانيم آن را به خوبی تدريس كنيم؟آموزش زبان انگليسي

يك مهارت و علم است كه بايد آن را از بعد كاملا تجاري خارج كرده و به بعد آموزشي و علمي بازگردانیم.

پس كی میتوانم خوب صحبت كنم؟!

صحبت كردن انگليسي در نتيجه «بلوغ شنیداری» افراد روی می‌دهد كه مصداق بارز آن حرف زدن بچه‌هاست. 

بچه‌ها وقتی شروع به حرف زدن می‌كنند كه بتوانند كلمات را با تمام حواس خود، حس كرده و سپس صدای آن كلمه

را در حافظه بسپارند و وقتی قادر به تشخیص آن واژه در مبهم‌ترین و سریع‌ترین شكل صحبت‌ها شدند، به بلوغ

شنیداری می‌رسند، كه نتیجه آن معجزه سخن گفتن است؛ معجزه‌ای كه در بچه‌ها پس از 2 سال شنیدن روی

می‌دهد و والدین را پس از انتظاری طولانی به‌طور ناگهانی شگفت‌زده و خشنود می‌كند.

در فراگیری زبان دوم، تماشاي فيلم‌های سینمايی يا شنیدن اشعار زیبا باعث می‌شود كه حفظ كردن لغات، جاي خود

را به حس كردن آن لغات بدهد كه این تاثیر بسزايی در به حافظه‌سپاری بهتر لغات خواهد داشت.

آیا زبان را باید در محيط یادگرفت؟

در حقیقت زبان را فقط می‌توان در محیط یاد گرفت! البته مسئله این است كه محيط زبانی به مكان خاصي اطلاق

نمی‌شود. 

محيط را هر فرد در پیرامون خود ايجاد مي‌كند با توجه به علايق و سلایق؛ محيط بهانه گوش دادن و حرف زدن را به فرد

مي‌دهد.

بسیارند مهاجرانی كه حتی چندین سال در كشوری انگلیسی زبان زندگی می‌كنند ولی از سطح زبانی خوبی

برخوردار نیستند. دلیلش این است كه با وجود حضور فیزیكی در محیط از تجربه كردن، حس كردن، حدس زدن و خطر

كردن در قرارگرفتن در موقعیت‌ها پرهیز می‌كنند.

در محيط‌هاي آموزشي پيش از هرچيز به زبان‌آموز بايد روش درست لذت بردن از زبانی جدید آموزش داده شود و بعد از

آن، طي كردن مابقی مسیر با خود زبان‌آموز است. 

زبان خواندن به مفهوم اذيت‌كردن خود نيست، سختي دادن در مطالعه زبان به يادگيري شما هيچ كمكي نمي‌كند،

بلكه برعكس شما بايد بهترين و لذت‌بخش‌ترين شرايط را براي فراگيري زبان فراهم كنيد.

پس كی؟

مهلت گذاشتن در فراگيري هر علمي به‌خصوص یادگیری زبان‌های خارجی، آفتی است كه موجب سطحی شدن

دانش ما می‌شود. همه ما حداقل 12-10‌سال از زندگي خود را در مدرسه و دانشگاه‌ها گذرانده‌ايم تا به سطح

مناسبي از معلومات برسیم. حال آنكه با يك تا دو سال تجربه شنیداری لذت‌بخش از یك زبان (دیدن فیلم و شنیدن

اشعار) می‌توان به تسلطی رسید كه تا پایان عمر در كنار ما خواهد بود.

 



چهار شنبه 23 اسفند 1398برچسب:, :: 11:2 ::  نويسنده : جعفر خالقي

 

روشهای فراگیری لغات



به خاطر سپردن لغتهای یک زبان خارجی می تواند یکی از بخشهای خسته کننده در فراگیری زبان باشد. خوشبختانه

روشهای مختلفی برای سرعت بخشیدن و نیز لذت بخش کردن آن وجود دارد که در ادامه به آن می پردازیم:

 

کارتهای نمایش (Flash cards)

استفاده از کارتهای نمایش سریعترین روش برای مرور لغاتی است که نیاز به تکرار دارند. این روش بسیار مؤثر و در

عین حال کم هزینه است.

روش کار بدین صورت است که یک دسته کارت مقوایی، در اندازه‌ای که در جیب جا شوند، تهیه می‌کنید، در یک روی

آن لغت انگلیسی را می‌نویسید و در سمت دیگر کارت معنی آن را به فارسی وارد می‌کنید. همانطور که کارتها را مرور

می‌کنید، لغتها را به دو دسته تقسیم می‌کنید: آنهایی که معنی آن را فوراً به خاطر می‌آورید و آنهایی که به راحتی

نمی‌توانید معنی آن را به خاطر آورید. به مرور لغتهایی که هنوز به آنها تسلط پیدا نکرده‌اید آنقدر ادامه می‌دهید تا اینکه

مطمئن شوید آنها را بخوبی یاد گرفته‌اید.

 

دفتر لغت

سعی کنید حتماً یک دفتر لغت مناسب تهیه کنید و هر موقع که به لغت جدیدی برخوردید آن را در دفترتان یادداشت

کنید. فقط به نوشتن لغت و معنی آن اکتفا نکنید. بعضی از مواردی که می‌توانید در دفترتان ثبت کنید عبارتند از: توضیح

انگلیسی معنی لغت، مترادف ها، متضادها، تصاویر، جملات نمونه (به انگلیسی)، علائم فونتیک، نوع کلمه (اسم، فعل

و ...)، نکات گرامری (قابل شمارش، غیرقابل شمارش و ...)، کلمات هم خانواده و ....

کارهای جالبتری هم می توانید انجام دهید: مثلاً می‌توانید خودتان با لغت جدید یک جمله بسازید و یادداشت کنید. و

یا صفحاتی را به موضوعات خاصی اختصاص دهید؛ مثلاً حیوانات، رنگها و شکلها، پول، مسافرت، غذاها و میوه ها و

....

 

تصویر سازی ذهنی

در این روش شما یک لغت انگلیسی را با یک لغت فارسی که تلفظ یا املای مشابهی دارد، به نحوی مرتبط می کنید

که الزاماً از لحاظ معنایی با هم ارتباطی ندارند. بعنوان مثال اگر شما برای اولین بار به لغت tongue (تانگ: به معنی

زبان) برخوردید، متوجه می‌شوید که تلفظ آن شبیه تانک در فارسی است. بنابراین می‌توانید در ذهنتان مجسم کنید

که بجای زبان، یک تانک از دهان کسی در حال خارج شدن است!

مثال دوم: فرض کنید شما به لغت در valorous به معنی شجاع بر می‌خورید. در این حال می‌توانید در ذهن خود

چنین مجسم کنید که در کنار دریا ایستاده‌اید و مشغول تماشای وال‌ها هستید. والها یکی یکی به سطح آب می‌آیند

ولی به محض اینکه شما را می‌بینند می‌ترسند و فرار می‌کنند، تا اینکه یک وال روس (یک وال از کشور روسیه) به

سطح آب می‌آید و بجای اینکه از شما فرار کند، به سمت شما می‌آید. شما با خود می‌گویید: وال روس،

شجاع است! البته در این موضوع به خاطر داشته باشید که تلفظ لغات را به صورت اشتباه فرانگیرید. مثلا ممکن است

که لغت ابداعی شما از نظر تلفظ با لغت اصلی متفاوت باشد، ولی این کار باعث می شود تا سرعت یادگیریتان

افزایش یابد.

این تکنیک به شما کمک می‌کند تا هر چه بهتر معانی لغات را بخاطر بسپارید. همچنین گفته می‌شود که هر‌چقدر

تصویر ساخته شده عجیب‌تر باشد، به خاطر آوردن آن هم آسانتر خواهد بود.

 

تکرار، تکرار و تکرار!

مطالعات نشان می‌دهند که احتمال فراگیری لغاتی که بیش از 8 بار به هنگام مطالعه متنهای مختلف دیده می‌شوند،

بسیار بیشتر از لغاتی است که کمتر تکرار شده‌اند. همچنین زبان‌شناسان به اتفاق معتقدند که تکرار لغات با صدای

بلند به از بر کردن آنها کمک زیادی می‌کند. بنابراین گاهی همین تکرار کردن ساده حافظه شما را برای بخاطر سپردن

لغات دشوار یاری می‌کند. در ضمن توصیه می‌شود که جمله کاملی را که لغت مورد نظر را در خود دارد، از بر کنید و یا

چند بار با صدای بلند تکرار نمایید.

 

مطالعه آزاد

شما می‌توانید دایره لغات خود را با مطالعه آزاد افزایش دهید، اگر چه بسیاری از زبان‌شناسان ادعا می‌کنند که در

ابتدا باید بین 3000 تا 5000 لغت و هم خانواده‌های آنها را فرا بگیریم تا این توانایی را پیدا کنیم که معنی دقیق لغات

را با توجه به متن آن پیدا کنیم. پس تا آنجا که می‌توانید وقت آزاد خود را برای مطالعه متن‌های انگلیسی (داستانهای

کوتاه، اخبار و مقالات و ...) اختصاص دهید. وقتی به لغت جدیدی بر می‌خورید، ابتدا سعی کنید معنی آن را از روی

بقیه متن حدس بزنید و سپس با مراجعه به دیکشنری معنی دقیق آن را پیدا کنید.

 

طبقه‌بندی لغات

با طبقه‌بندی کردن لغات، بخاطر سپردن آنها راحت‌تر می‌شود. به مثال زیر توجه کنید:

VEGETABLES

Celery  کرفس

Cauliflower  گل کلم

Pea  نخود

Onion  پیاز

Carrot  هویج

FRUIT

Pear  گلابی

Peach  هلو

Apple  سیب

Cherry  گیلاس

Melon  خربزه

شما همچنین می‌توانید لغاتی را که از لحاظ دستوری، ریشه‌ای، معنایی و ... با هم مرتبط هستند، یکجا یاد بگیرید:

child بچه, childhood بچگی, childish بچگانه, childless بی‌بچه (بی‌اولاد)

 

و سخن آخر اینکه هیچ کدام از روشهای فراگیری لغات کامل نیستند و هر کدام نقاط ضعف و قوت خاص خود را دارند.

بهترین راه این است که این روشها را با هم تلفیق کنید

 



صفحه قبل 1 صفحه بعد

درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش اومديد
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان Coming to learn english together و آدرس englishdoki.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 18
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 18
بازدید ماه : 243
بازدید کل : 75487
تعداد مطالب : 41
تعداد نظرات : 2
تعداد آنلاین : 1